وقتی رئیس دانشگاه محقق اردبیلی بودم، ۸۲ نفر نیروی خدماتی از طریقشرکت خدماتی در مشاغلی مانند سرایداری خوابگاه، نگهبانی، تنظیف و امثال آن به کارگرفتیم. انتقاداتی بود مبنی بر ممنوعیت این نوع به کارگیری و گاهی پارتی بازیاحتمالی (و پیدا کردن رابطه فامیلی بین کارگران با مدیران و اساتید و کارکناندانشگاه آن هم در دانشگاهی که بسیاری از اعضای هیات علمی با هم فامیل بودند یا حتیرابطه برادری و خواهری داشتند!). تا اینجای کار مشکلی نبود. مشکل وقتی از نظر منحاد شد که در جلسات استانداری دوستانی از بین مدیران و اهل قلم مرا به باد انتقادگرفتند که با به کارگیری نیروهای لیسانس و فوق لیسانس در مشاغل خدماتی به شرف آنهاتوهین کرده ایم! بگذریم از این که خود آنها هم متقاضی چنین مشاغلی برای بستگانشانبودند و گاهی انتقاداتشان جنبه شخصی داشت. من طی صحبتی که داشتم گفتم: آقایان! اولااگر شما توانمندتر هستید برای این نیروهای فرهیخته مشاغلی باب میل و تخصصشان پیداکنید و ثانیا من نیروی دیپلمه میخواهم و شما برای من دیپلمه پیدا کنید! در هر خانهای را که بزنید چند نفر لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکتر بیکار در را به روی شماباز میکنند. من در این استان دیپلمه پیدا نمیکنم!
من، گودرز، 25 سال دارم! نوشته: گودرز صادقی
مجموعه داستانک های زنان ویرانگر - داستانک 1: یک زن، پنج مرد، پنج سکه بهار آزادی
لیسانس ,پیدا ,مشاغلی ,دیپلمه ,خدماتی ,هم ,لیسانس و ,فوق لیسانس ,دیپلمه پیدا ,پیدا کنید ,به کارگیری
درباره این سایت