محل تبلیغات شما
اول: پیش یک متخصص گوش و حلق و بینی در اردبیل رفتهبودم. شنیده بودم که به صورت گروهی (!) معاینه میکنند و واقعا وضع به همین روالبود. همزمان چهار مریض در داخل مطب! اعتراض کردم و به منشی گفتم که تا زمانی کهبقیه خارج نشده اند از ادب به دور میدانم که وارد بشوم. واقعا آدم احساس بی شخصیتیمیکرد که شاهد معاینه دیگران بخصوص خانمها باشد. این موضوع به اردبیل محدود نیست.در تهران هم، پیش متخصص قلب و عروق که رفته بودم همزمان دو مریض با هم رفتیم داخل.یکی پشت پاراوان در حال معاینه و ناله بود و من در این طرف پاراوان در حال دادن شرححال به دستیار دکتر و معاینات اولیه. و پنجاه نفر در بیرون منتظر. همان پنجاهنفری که سهمشان از یک معاینه استاندارد نیم ساعته تنها دو سه دقیقه بود.

سخن گفتن و زندگی کردن

من، گودرز، 25 سال دارم! نوشته: گودرز صادقی

مجموعه داستانک های زنان ویرانگر - داستانک 1: یک زن، پنج مرد، پنج سکه بهار آزادی

معاینه ,حال ,پرچم ,واقعا ,مریض ,پنجاه ,رفته بودم ,پاراوان در ,در حال ,و من ,بود و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علمی مذهبی وبلاگ نمایندگی سمنان نمایندگی گلپایگان Ginger's game دانش اموز برتر مطالب اینترنتی زندگی نوشت های یک زن فکرهای منفی رو جارو بزن قرعه دل ما به غربت زده شد....عاقبت زاهد دیوانه به چوبه دار بسته شد rihan