محل تبلیغات شما

آدم در طول زندگی اش خطاهایی میکند که از چشم قانون ودیگران پنهان میماند و به خاطر آن ها مجازات نمیشود. تکلیف چیست؟ همه ما دیگران راقضاوت میکنیم و برایشان رای صادر میکنیم و اگر به جا باشد به محکمه میرویم وخواستار مجازات آنها میشویم ولی با خودمان کاری نداریم. خیلی که منصف باشیم، گاهیخودمان را هم قضاوت میکنیم و اگر اهل احساس و عاطفه باشیم غمگین میشویم و به عذابوجدان می افتیم. آیا در مقابل خطاهای دیگران هم به همین بسنده میکنیم که بگوییمهمینکه در درون خودشان عذاب میکشند کافی است؟

بعضی آدم ها خودکشی میکنند ولی بعید است که درصد بالایی ازاین موارد ناشی از عذاب وجدان یا محکوم کردن خود به اعدام باشد. بیشتر افرادی کهمرتکب خودکشی میشوند میخواهند از دست مشکلات و بیماری ها و آبروریزی و نظایر آنبگریزند. شاید بعضی ها هم به دلیل اختلالات افسردگی و بیماریهای روحی و روانی چنینکاری میکند ولی آیا شنیده اید کسی از خودش یادداشتی گذاشته باشد که به خاطر این کهدیگران را از زندگی ساقط کرده بوده در محکمه وجدان خودش را به اعدام محکوم کردهباشد؟ شاید هم شنیده باشید ولی بسیار اندک.

خیلی از افراد معتقدند که مجازات نشدن در طول زندگی منجر بهعذاب اخروی خواهد شد و هیچ گناهی بی مجازات نخواهد ماند. باز معتقدند که مجازاتشدن در این دنیا و عذاب ها و بلاهایی که وارد میشوند خود نوعی مجازات دنیوی هستندکه از عذاب اخروی گناهکار خواهند کاست. اما چرا اینگونه آدم ها سعی نمیکنند خودشانرا در همین سرای فانی مجازات کنند و با خاطری آسوده تر به سرای باقی بشتابند؟

آدم میتواند به جبران گناهانی که کرده است و دیگران متوجهنشده اند متناسب با شرع و قانون برای خودش مجازات تعیین کند. مثلا میتواند خودش راسالها به یک شهر دورافتاده و متروک تبعید کند. میتواند به خاطر یک جرمی که میداندمرتکب شده است وفق قانون دو سال خودش را در خانه حبس کند. به خاطر زیان مالی که بهافراد یا جامعه وارد کرده است بخشی از اموال خود را مصادره کند و در اختیار موسساتخیریه قرار دهد. آدم میتواند برای ضرب و جرحی که کرده است دیه تعیین کند و دراختیار ذینفع قرار دهد. او میتواند خودش را جریمه کند. اصلا میتواند پلیس و قاضیخودش باشد. و شاید خودش را مستحق مرگ بداند و خودش را به اعدام محکوم کند.

فکر میکنم روی این بعد از رفتارها و منش انسان کار نشدهاست. ما یاد نگرفته ایم که در غیاب قانون خودمان را محاکمه کنیم و مجازات عادلانهبرای خودمان تعیین کنیم. شاید این پیشنهاد معقول به نظر نیاید ولی آیا مشروع همنیست؟

دلی را که شکسته ای، مالی را که به ناحق خورده ای، زندگی ایرا که به گند کشیده ای، حقی را که باطل کرده ای، تبعیض و خیانت و اذیت و آزاری راکه به دیگران تحمیل کرده ای میشود بدون مجازات به بوته فراموشی سپرد؟ اگر مااینگونه کرده ایم و مجازاتش را نچشیده ایم، چه باید بکنیم؟ کسی میداند؟

البته بعضی از افراد مبتلا به سندرم خودمجازاتی (self-punishment) هستند که خود اختلالی روانشناختی محسوبمیشود. من با این افراد کاری ندارم و کارم با آدمهای سالمی است که میدانند و یقیندارند که در جایی خطا کرده اند و مجازات نشده اند. آدم های با وجدان اگر خطاییکرده باشند خود متوجه میشوند، توبه میکنند و به خطای خود اعتراف میکنند ولی. آیااعتراف کافی است؟ 

سخن گفتن و زندگی کردن

من، گودرز، 25 سال دارم! نوشته: گودرز صادقی

مجموعه داستانک های زنان ویرانگر - داستانک 1: یک زن، پنج مرد، پنج سکه بهار آزادی

مجازات ,کرده ,خودش ,کند ,ها ,میتواند ,خودش را ,که به ,را که ,به خاطر ,کرده است

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

frugunvimen نمایندگی مجاز کنوود|نمایندگی تعمیر و سرویس کنوود|تعمیرگاه مرکزی کنوود|کنوود سرویس بنه وار طایفه شهنی فیزیک *♥ღ یـــــــگانه ღ♥* poeharddicco rabwordlige ::: گام در راه خاکی ::: بیا و خطی بخوان propinrochi